ورود افراد 16_ اکیدا ممنوع!!!!!
 
 
چهار شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 21:52 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها

چطورین؟؟؟ دلم تنگ شده بود واستون.......!!:ناراحت

پکیدم از بس موضوع نداشتم بیام تو این کوفتی بنویسم! آخه خدایی دگ خیلی ام حال نمی ده وبلاگ! هی الکی میام چرت وپرت می نویسم میرم، دو روز بعدش میام می بینم خداروشکر هیچ بنی بشری ام comment نذاشته! چ کاریه بیخود بیام اینجا!!! والا...! خدا پدر مادر مخترع fb رو بیامرزه! ی سلامم می نویسی 100نفر likeش می کنن

ریدم ب loxblog نه؟!!

حالا بالاخره انقدم ک نمی شه بی خیالی طی کرد...اومدم ی حالی ب وبلاگ بدبختم بدمدگ قول می دم عین بچه آدم بیام آپ کنم

 

خوابم میاد خدافظh-:



دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : M.K

سلام دوستای گلم.........چطورین؟؟؟؟

بخاطر غیبت طولانی و غیر موجهم،واقعا ببخشید! حالا بالاخره بعد 1ماه اومدم عین بچه ی آدم 1پست ب دردبخور بذارم!!!!!!!(ب درد بخورو خوب اومدم!آخه کدوم پستم ب دردخورده ک این دومیش باشه!!!؟؟)

خب...با امتحانا چی کا می کنین؟ من ک خدایی ریدم ب هرچی امتحان بوده!اصا برگه ی امتحان شیمیمو ک برنزه تحویل دادم!!اه آخه معلم نکبتمون روز آخر(5شنبه) ک من بدبخت ب حال مرگ بودم غایب شدم، عوضی، ی سوالی رو کار کرده بعدم همونو تو امتحان 2شنبه آورده........ نه آخه واقعا آدم چی بگه؟؟؟؟

البته ب جز شیمی ورپریده بقیش بد نبود!(اینو گفتم ک فک نکنین از این بچه درس نخونای قبول شهریوریم!! نه هنوز کارم ب اونجاها نکشیده!)

راستی قضیه رو تعریف نکردم واستون!!!

حالا وایسین خودم مطمئن شم دفه بعدی می گم"-:

هاها تو کف بمونین............!!!!

هی........فردا دارم می رم کنسرت مازیاجووووووووووووووونماز عوض همتون بهش سلام می رسونم

خب دیگه کارتون ندارم!!!

می دونم پستم خیلی مزخرف بود!فقط گفتم ی اظهار وجودی بکنم برم....!

خدافظ

 



پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : M.K

بهار آمد تا بگوید :

حتی اگر نمی شود که همیشه سبز ماند ،

ولی می توان دوباره و دوباره و دوباره ،

سبز و پر شکوفه و پر از جوانه شد ...

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را

غرق شکوفه می کنی ای عشق! خانه را

هر میوه باغ و باغ بهاری شود اگر

تایید تو به بار رساند جوانه را

کوچکترین نسیمت اگر یاریم کند

طی می کنم خزان بزرگ زمانه را ...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 14:28 ::  نويسنده : M.K

سلام دوستای گوگولی من چطوریییییییییییین؟؟؟ عیدتون مبارک

ببخچید انقد دیر اومدم پست بذارم-سرم شلوغ بود خب، عیده دیگه مگه چیه؟؟؟ 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خدای مهربون ی کاری کن امسال برای همه پر اتفاقای خوب باشه....همه ب آرزوهای قشنگشون برسن، همه سلامت باشن...  و از این دعا های خوب ک همه بلدن

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شروع امسال برام خوب نبود........اتفاقای خیلی بدی افتاد(واس همین بود ک انقد دیر اومدم )  ولی خب امیدم ب بقیه ی ساله 

نیدونم چی بنویسم......من رفتم! خدافظی ی ی ی



جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : M.K

سلام دوستای خوبم:))  چ خبراااا؟ خوش می گذره؟ خواستم واس 4شنبه سوری بیام نصیحتتون کنم نشد! رفتین خودتونو لت و پار کردین؟ دوست بدبختم ب حرف من گوش نداد سوسک شد!کپسول تو دستش ترکید الان باند پیچی و آتل و گاز و...خلاصه از زندگی سیر شد!!!

عیدتون پیشاپیش،پیش پیش،پس وپیش مبارک!

راستی دیروز اومدن خیلی یهویی شنبه تعطیللمون کردن.بله مدرسه ما کلا تو کار سورپیریز کردنه چی فک کردین؟ بعد کلی جو عذرخواهی و پشیمونی معلمارو گرفته بود!همه ازدم مشغول حلالیت طلبیدن بودن!اصا حال و هوای عجیبی داش دیروز....ازاول تا آخرش یاد خدافظی پارسال خودمو آجیم بودم  چقد خدافظی لحظه ی مزخرفیه وقتی آدم یادش میوفته ک بعد خدافظی شاید فردایی درکار نباشه ک بتونه بهم دیگه سلام کنه خیلی غم انگیزتر می شه....

اوا!!!چقد دپسرده شد!قرار بود هیچ وق اینطوری ننویسم (اونی ک دارم با چکش می زنمش دپسردگیه!!!) خلاصه می خواستم اینو بگم ک آخر سری موقع رفتن ناظممون جلومو گرفت و گف دختر گلم واقعا ببخشید ک انقد بت کار گفتم و هی تا می دیدمت ی پیغومی نامه ای چیزی می دادم ببری طبقه سوم چهارم..()                    

-نه خانوم خواهش می کنم!من کبوتر نامه بر بودم امسال!در خدمتتون هستم!(فقط اگه زحمتتون نمی شه واس سال 91-92 حقوق مارو یکم زیاد کنین والا 50 تومنم اضافه کنین کلی مارو شرمنده ی خودتون کردین....دیگه با این مخارج بالا....خ.دتون می دونین ک!!!)

دم درم از آقای امیری(فسقلی!!) (بابای مدرسه) خدافظی کردم بنده خدا مث همیشه تو چرت بود نفمید چی گفتم فقط ی لبخند زد بعد ب خوابش ادامه داد!!!

اینم روز آخر سال 90 مدرسه ی آریان (I love U PMC!) 

خب امیدوارم همتون سال خیلی خوبی رو شروع کنین (خدافظ تا سال بعد)



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 18:50 ::  نويسنده : M.K

سلام دوستای عزیزم چ خبر؟

بچه ها راستی خیلی خودتونو درگیر نکنین! من و آجیم خیلی وقته آشتیدیم(گفته بودم ک) بعدم دیگه عادت کردیم ب این وضعیت اصا دعوا نکنیم اموراتمون نمی گذره!

ی خبر مزخرف! چن روز پیشا (بازم) معاون عزیز و گرامیمون تشریف نحسشونو آوردن تو کلاس ما  اونم با چ اخمی! ی متر آویزون دو کیلو تو قیافه...خلاصه عینهو ازرق شامیبعد فرمودن ک: بچه ها شما خجالت نمی کشین؟آخه من چقد بیام تو کلاس شما هی بهتون تذکر بدم؟(-خب نیا انگار زورش کردن!اااان

آخه بخدا خستم کردین...(حالا نه گذاش نه برداش) چرا ب اجزای صورتتون دست زدین؟!مگه شما نمی دونین تا سال چهارم حق ندارین ب ترکیب صورتتون دست بزنین......(بله...)

نه مثل اینک خانم م. می خوان ما تا چند سال دیگه مرد شیم! وااا؟خاک بسرم! مردم دیوانن!

...خب دیگه باید برم!خدافظ



شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, :: 1:24 ::  نويسنده : M.K

سلاااااااااااااااااام! تاحالا این موقع شب پست نذاشته بودم! همه خواب...خونه ساکت... فردام تعطیل!!!!!!!

دیدین چ کشکی فردا رو تعطیل کردن؟! تا باشه ازاین انتخابات ها!خدا ب این آقا ریشوی کت قشنگ جنتل من یکم شانس بده الهی بگردم بنده خدا وقتی قرار بود ب ریاست محترم جمهور برسن نه مدرسه ای تعطیل شد نه....!

خلاصه از هر چی بگیم آخرش می رسیم ب تکیه کلام خودم:یالان دنیا!

حالا اینا رو بیخیل فردا رو بچسبین:ذوق مرگ

چشام داره بسته می شه...برم ج pmای مردمو بدم بعد بکپم!

با آرزوی موفقیت برای رای شماران عزیز،انشاالله خدا یار و یاورتون باشه

اجرتون باخدا

خدافظ!



پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, :: 22:14 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها خیلی وقته ولتون کردم راستشو بگین چ غلطایی کردین؟؟؟!!!

از نظرات متعدی ک می دین خیلی خیلی سپاس گزارم!اصا انقد زیاده نمی دونم اول کدومو بخونم :فاکیده شدن!

ای تو اون روحت شادی دو هفته بغل دستت نشستم 1001فهش ب سه زبان روز دنیا یادم دادی:pedo

باشه سعی می کنم باتربیت شم! دوستان عزیز، خواهشا انقد بی بخار نباشین (ای بمیری النا(MyGL)ک واس هر پستت کم کم 100تا comment می گیری، اصا با اون وبت بلاگفا رو ب گه کشیدی!!!) هان داشتم می گفتم آره وق کردین ی نظری چیزی... بابا می لینکمتون نترسین

راستی ...بچه ها یکی از دوستام (البته دوست خیلی نزدیک نه)معتاد شده البته من خودم فقط دیدم سیگار می کشه ولی...دلم واسش خیلی می سوزه مامان باباشم ازهم طلاق گرفتن،الانم از مدرسه اخراج شده... توروخدا واسش دعا کنین مسی!

خبر زیاد دارم ولی وقت نیس!دفعه دیگه اومدم ی پست توپ می ذارم قول می دم...

ایندفعه نیام ببینم زحمت کشیدین یکی دوتا comment گذاشتین

خب دیگه خدافظ



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها خیلی وق بود نبودم دلم واستون تنگیده بود :الکی  چطورین؟!!

این چن روزه کلا اتفاقات باحالی افتاد!!

شاید بااااااورتون نشه!، دیروز داشتیم با بچه ها برمی گشتیم خونه از خیابون رد شدیم ییهو ی سنگ نمی دونم از کدوم گورستونی اومد جلو پای من بدبخت فلک زده سبز شد! منم ک کور... جاتون خالی با چ فضاحتی خوردم زمین با تمام وسایلم پخش زمین شدم رف... خدا می دونه بقیش چی شد دیگه فقط مانتوی شقایقو وسط پیاده رو گرفتم با تمام قدرت کشیدم ک بتونم از جام بلند شم!! ((خدا ب دور))... از قدرت فراوونم مانتوش عین خشتک شلوار جررررررررر صدا داد!!! وااااااااااای یعنی منو می گی...مانتوش شکافت... (حالا خوبه شلوارشو با اون قدرت نکشیده بودم)

حالا فک کنین تمام این اتفاقا کجا افتاد؟؟؟؟ روبروی دبیرستان پسرونه(کرولالای باغچه بان)

خدا می دونه چ چیزا ک پشت سرمون نگفتن...

ی اتفاق جالب دیگه ام این ک شقایق امروز غایب بود

من دیگه از خجالت آب شدم!خدافظی!!



دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 18:18 ::  نويسنده : M.K

سلاااااااااااام:دی وای ی ی ی ی!!! با این گوساله آشتی کردیم دوباره((: دیگه روزگاره دیگه بالا داره پایین داره...

حالا من ی زری زدم شما چرا جدی می گیرین؟!! غلط کردین الان خیلی ام خوشحالمP-: آره بابا دنیا 2روزه ی روز امروزه ی روزشم دیروز بود:crazy !!

وای حال کردین این هفته رو!!واقعا تعطیلیا تو مهره ی پنجم ستون فقراتم!!!چ حالی دادj-:

کارناممونو دادن...خدا ب دور همشو بجز 3تاش 20 شدمO: عجب درسخونی شدم خودم خبر ندارم ماشالا ماشالا! چ دختری! از هر انگشتم ی هنر می ریزه!!

خب دیگ بیش از حد از صحبتام بهره بردین!:دی دیگ کاری ندارم خدفظ!!

(آجی خره دوست دارم (با اینک اینهمه اذیتم می کنی!)) 



یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : M.K

سلام

اومدم ک ی پست تلخ تلخ تلخ بنویسم...

نمی دونم بازم نمی دونم اسمشو چی بذارم؟ نامردی؟تقدیر؟سرنوشت؟...

خدایا مگه من چ غلطی کردم ک اینجوری باید تاوان بدم؟؟

می دونین می خوام چی بنویسم؟می خوام از ی بی معرفتی از ی نمک نشناسی حرف بزنم

آجی؟؟؟؟ آخه اسم خودتو گذاشتی آجی؟کدوم یکی از دوستیای دوروبرمون آخرش ایطوری تموم شدن؟هان؟ حتی میگل ومهشادم دوستیشون اینجوری تموم نشد...

بخدا خییییییییییییییییلی نامردی

اگ واقعا من برات تموم شدم ی کاری کن ک توام واس من تموم شی... ولی این امکان نداره چون من مث تو نامرد نیسم و نمی تونم ب همین سادگی همه ی مهربونیایی ک در حقم کردی رو فراموش کنم

آره برو...برو و از زندگی من محو شو...برو ونمون ونباش وتنهام بذار...ولی اگه ی روز کسی جامو تو زندگیت گرفت یاد این حرفم بیفت ک گفتم هیچ کی هیچ وق نمی تونه جاتو تو قلبم بگیره و اونوق بیا وببین ک من بخاطر وفاداری ب حرفم هنوز تنهام و هرگز تورو فراموش نکردم...

بدون ک شادی رو برای همیشه ازم گرفتی...ازاین ب بعد حتی اگه شادم باشم واقعا خوشحال نیسم چون ب قول خودت دلی ک بشکنه دیگه شیکسته...........



دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 11:55 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها.اصا ازم انتظار نداشته باشین شاد بنویسم چون حالم خیییییییییییییییییلی بده

من ی آجی داشتم ک بهترین دوست ،بهترین کسم بود ولی...

ما زیاد دعوا می کردیم خیلی! ولی این توبمیری از اون تو بمیریا نیس  طولانی ترین قهرمون یکی دو روز بود ولی الان داره ی هفته ای می شه ک دیگ خبری ازش نیس تازه هر وبی ازش داشتمو بسته،گوشیشم یا خاموشه یا    sامو ج نمی ده... توروخدا شما بگین چی کا کنم؟دارم دق می کنم...

(بخدا آجی خیییییییییییییلی بی معرفتی خیییلی نمک نشناسی)

من اصا خوب نیسم فعلا بای...



سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 12:13 ::  نويسنده : M.K

سلام بروبچ! چطورمطورین؟   جاتون خالی رفتیم ریدیم ب برگه ی عربی اومدیم انقد سخت بود ک خدا می دونه

اه آخه لامذهب این مراقب لعنتی عینهو برج میلاد وایستاده بود بالاسرمن، سر می جنبوندم می گف: خانمم صاف بشین حواست ب برگه ی خودت باشه ای خدا چی می شد این مراقبا نسلشون ازرو زمین برداشته می شد!  آخه ی امتحانه و تقلبش...!

خلاصه امروز ک کاسبیمون خوب نبود!حالا البته تا شنبه خدا کریمه

... راستی بچه ها این loxblog چرا اینطوری شده؟؟؟؟ من اعصاب ندارما می زنم تو دهنشا

هرکی جدیدا واسم نظر گذاشته بود نظرش پاک شده حالا چرا؟الله اعلم!! (اگه کسی واس من نظر گذاشته من ج ندادم بدونین پاک شده پس 2باره بذارین لطفا، چاکریم)

خب... کاریتون ندارم می تونین برین!!! راستی با آهنگ جدیدم حال کنین! خیلی جیگمله!

خدااااافظ



پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها! (این پست ویژس واس آجی جونمه)((:

[سلام آجی امیدوارم ازدستم دلخور نشده باشی اصا نتونستم بیام ب وبت سربزنم آخه اوضام قاراشمیشه(یا غاراشمیشه!!!نمی دونم)

خیییییییییییییییییییییلی دلم برات تنگیده خیلی زیادنمی دونی چی شده ک...]

بچه ها واس امتحانا حتما مارم دعا کنین

فهلاh-:



دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:, :: 15:37 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها!  

ای بابا ی روز باید بیام بگم تولدم مبارک ی روزم بگم تاسوعا عاشورا اینا تسلیت... خلاصه کلن رفتین عزاداری مارم دعا کنین!

دیگه وایسین ببینم مناسبت دیگه ای نیس... اها چرا! کریسمستونم مبارک

راستی... بچه های خوبی باشین انقد تو دسته ها واسه دختر/پسر بازی نرین عاقبت خوشی نداره!(من ک اصلا نمی رم!!!(از در عقب) )

خب دیگ کاریتون ندارم برین ب عزاداریتون برسین!!!!  بای



چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, :: 15:51 ::  نويسنده : M.K

سلاااااااااااااااام بچه ها! خوبین؟ من خیلی ی ی ی ی خوشحالم:)))))

آخه فردا تولدمه! الان 1_ روزمه D= 

خب دیگه سرم شلوغه نمی تونم طولانی بنویسم!!! آخه می دونی فردا قراره بدنیا بیام کلی کار دارم!!!

خدافظ:)     (تولد تولد تولدم مبارک...) D=



دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : M.K

WOW! فقط همین مونده بود مدرسه ام miss board انتخاب کنم!

روز پنجشنبه معاون گرامیمون تصمیم گرفتن هر کی موهاش بلنده واسه شنبه ببافتش و ترگل و ورگل و ژیگول مگول تشریف بیاره مدرسه! بعد اینک ایشون تصمیمشونو ب دانش آموزای بدبخت بیچاره ابلاغ فرمودن ، ی عده تو کف پیشنهاد خانم محترم بودن ، ی عده ام عین اسگلا داشتن فک می کردن حالا موهاشونو چ جوری ببافن ک بعنوان دخترشایسته انتخاب شن!!! منم ک ی 1ربعی قیافم عین علامت سوال بود!!

یعنی واقعا چقد فک کرده تا این پیشنهادو ارائه بده خدا می دونه

... خلاصه شنبه شد و ی عده ی احمقی موهاشونو بافتن و هیئت ژوری ازبین 8،7نفر ب 3،2نفر رای داد

و بعد 2روز خوددرگیری(تصمیم گیری) امروز اسم دختر شایسته رو ب board مدرسمون زدن...

حالا می گین اون دختر کی بود؟؟؟ ی دخبر بی ریخت بدقیافه چپل چلاق

این بود داستان miss board مدرسه ی آریان ک من خودمم هنوز تو کفش موندم



پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : M.K

سلااااااااااااااااااام بچه ها! دلم واستون خیلی تنگیده بود خیلی وقت بود آپ نکرده بودم ببخشید

تواین مدت فقط تونستم بیام و جواب commentاتونو بدم! مرسی ازاینکه واسم نظر گذاشتین امیدوارم تاالان از وبم خوشتون اومده باشه

 نزدیک دو،سه هفته همش درگیر امتحانا بودیم... خیلی سخت بود خیلی خسته شدیم... خلاصه، اینطوری...!

بچه ها...می دونم قرار بود همیشه شاد بنویسم ولی آخه الان خیلی دپم... دلم خیلی واسه ی نفر تنگ شده...

(sry رو مود نبودم امیدوارم آپ بعدیم خوب باشه) فهلااااا!بای



پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 22:26 ::  نويسنده : M.K

چشمانش پر بود از نگرانی و ترس
لبانش می لرزید
گیسوانش آشفته بود و خودش آشفته تر
- سلام کوچولو .... مامانت کجاست ؟
نگاهش که گره خورد در نگاهم
بغضش ترکید
قطره های درشت اشکش , زلال و و بی پروا
چکید روی گونه اش
- ماماااا..نم .. ما..مااا نم ....
صدایش می لرزید
- ا .. چرا گریه می کنی عزیزم , گم شدی ؟
گریه امانش نمی داد که چیزی بگوید
هق هق , گریه می کرد
آنطوری که من همیشه دلم می خواست گریه کنم
آنگونه که انگار سالهاست گریه نکرده بود
با بازوی کوچکش مدام چشم هایش را از خیسی اشک پاک می کرد
در چشم هایش چیزی بود که بغضم گرفت
- ببین , ببین منم مامانمو گم کردم , ولی گریه نمی کنم که , الان باهم میریم مامانامونو پیداشون می کنیم , خب ؟
این را که گفتم , دلم گرفت , دلم عجیب گرفت
آدم یاد گم کرده های خودش که می افتد , عجیب دلش می گیرد
یاد دانه دانه گم کرده های خودم افتادم
پدر بزرگ , مادربزرگ, پدر , مادر , برادر , خواهر , عمو ,
کودکی هایم , همکلاسی های تمام سال های پشت میز نشستنم , غرورم , امیدم , عشقم , زندگی ام
- من اونقدر گم کرده داااارم , اونقدر زیاااد , ولی گریه نمی کنم که , ببین چشمامو ...
دروغ می گفتم , دلم اندازه تمام وقت هایی که دلم می خواست گریه کنم , گریه می خواست
حسودی می کردم به دخترک
- تو هم ...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 21:9 ::  نويسنده : M.K

 

داروک
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه می گویند:
"می گویند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران"
قاصد روزان ابری داروک!
کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه تاریک من
که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی
به دیوار اتاقم
دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری داروک
کی می رسد باران؟


سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : M.K

سلام بچه ها! خوبین؟

با ی دنیا دپسردگی دارم آپ می کنم

حوصلم سر رفت... دو هته س مدرسه نمی رم!!!!!!!! آخه آبله مرغون گرفتم

واسم دعا کنین زودتر خوب شم

راستی ی سوال! ب نظر شما اگ کسی بخواد خودشو از دست ی نفر خلاص کنه باید چ غلطی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



چهار شنبه 22 مهر 1390برچسب:, :: 19:32 ::  نويسنده : M.K

 

سلام بچه ها. ی خبر داغ از همین 2،3 ساعت پیش دارم... بخونینش!
نمی دونم کی کیه دخترخالم اومده خونمون... بنده تو اتاق دارم تو اینترنت پرسه می زنم... حالا طرف 6 سالشه تازه امسال می خواد تشریف ببره مدرسه... خلاصه! در زده خیلی بااحترام وارد اتاق شده بعد نه گذاشته نه برداشته جاتون خالی بلند بلند داد زده:
تو اینترنت داری چی کار می کنی؟ با دوس پسرت چت می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
یعنی من اینطوری.........
حالا کی می خواد این گندو جم وجور کنه جان خودم اگه مامان بی خاصیتش ناراحت نمی شد یدونه از اون درس حسابیا می خوابوندم در دهنش تا دیگه از این غلطا نکنه!!!!!!!!!
آخه دختره ی... لااله الا الله!!!!!!!!!! می بینین توروخدا!!!!!!! والا مام ی روزی 6سالمون بود. نه می دونستیم چت چیه؟ نه می دونستیم اینترنت چیه؟ کلمه دوس پسرم ک اصا ب گوشمون نخورده بود!
...
گفتم بگم بتون این دفه خواستین برین اینترنت ی سرو گوشی آب بدین ببینین گوشه موشه های خونه بچه ای چیزی قایم نشده مطمئن شدین راحت کارتونو انجام بدین همین!
 


شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : M.K

سلام دوستان! به وب من خوش اومدین

 

اول اینک: همونطور ک تیتر وبلاگم نوشتم ورود افراد 16_ ب اینجا ممنوعه!

دوم: درباره خودم و اینکه چی شد ک این وبو ساختم... :

من یه دختر 16 سالم و تو یکی از مدارس تهران ب اسم آریان درس می خونم. امسال بخاطر عوض کردن مدرسم از بهترین و صمیمی ترین دوستم ک اسمش نرگسه جدا شدم و این اصلی ترین علت ساختن این وبه...

سوم: از این پستم ب نظر می رسه آدم خشک و دپسرده یم! اگه اینجوری برداشت کردین بتون بگم ک اشتبا نکنین من دختر شاد یم و خودمم از وبایی ک وقتی می ری توشون یاد بدهکاریات میفتی خیییییییییییییییییییییلی بدم میاد پس از الانم بگم ک اگه کسی از اینجور وبا واسم نظر گذاشت و من ج ندادم ناراحت نشه!

چهارم: هیچ وقت وبایی بااین اسامی (مثلا: خاطرات ی دختر تنها...، زندگی برای هیچ...، اینجا آخر دنیاس و...) رو لینک نمی کنم

و آخر اینک: امیدوارم از وبم خوشتون بیاد!

تا آپ بعدی بای



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ


سلام دوستان ب وب من خوش اومدین! من تو وبم درباره همه چی می نویسم. امیدوارم از پستام خوشتون بیاد! اگه برام نظر بذارین حتما ب وبتون سرمی زنم و اگه خواستین می لینکمتون البته ب شرطایی ک تو پست اولم گفتم!!!!! اگه از وبم خوشتون نیومد برای بهتر شدنش بهم کمک کنین.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ورود افراد 16_ اکیدا ممنوع!!!!! و آدرس 4a-specialgirl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 180
بازدید کل : 48217
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 37
تعداد آنلاین : 1

Shayne Ward - Stand By Me...